وب سایت شخصی نیره افتخار

بدون شرح

پرده اول، سال‌های حدود ۱۳۴۰٫ دهات‌های استان یزد و محل زندگی کارگران کتیرایی

همه مردها، نوجوان‌ها و پسربچه‌های سالم رفته‌اند برای ۱۰۰ و ۲۰۰ و ۴۰۰ تومان دستمزد برای ۴ ماه کار سخت کتیرا زنی و آنچه باقی مانده لخت و عور و کور و لنگند. خانه که نمی‌شود گفت، در چاله‌هایی زندگی می‌کنند که با بخشی از تنه درخت و شاخ و برگ، بدون هیچ چیزی که آنها را به هم وصل کند، زندگی می‌کنند. چشم‌های بچه‌ها اغلب بیمار و تراخمی و پوست‌ها تیره و چروکیده و بدن‌ها تنها پوستی کشیده بر استخوان، قوت غالب نان خالی است، آن هم اگر گیر بیاید. آدم‌های این چنین تسلیم سرنوشت خود، گویی که جز این دهات بی آب و علف، دنیای دیگری نیست.

پرده دوم، سال ۱۴۰۱، تهران، روزی تعطیل در میانه خردادماه

عده زیادی از تهران به سفر رفته‌اند و شهر نسبتاً خلوت است. من اما از این تعطیلی دارم برای جبران کارهای عقب‌افتاده بهره می‌گیرم و تکالیف ارسالی دانشجویان را تصحیح می‌کنم. برای اینکه هر صفحه باز شود، حداقل باید سی ثانیه به صفحه زل بزنم. بعد از ظهر هست و احتمالا عده زیادی که هنوز در تهران هستند از امکان خوابیدن در گرمای عجیب این روزها دارند استفاده می‌کنند. پس چرا اینترنت کند است؟ سایت هم که با دامنه داخلی دانشگاه هست! چه کسی جوابگوی ۳۰×۵۰×۲ ثانیه‌ای است که امروز از عمر من بی‌دلیل تلف شد؟ فقط برای تصحیح دو تکلیف. چه کسی برایش مهم است که چقدر از این ۳۰×۵۰×۲ ثانیه‌ها دارد پای کندی اینترنت، صف، اشکال گردش کار در ادارات، ترافیک و … تلف می‌شود؟ مسئله فقط زمان نیست، مسئله حال بدی است که این اتلاف‌ها می‌دهند! اینکه نمی‌توانی کاری کنی! اینکه کسی آن بیرون نیست که به این فکر کند که تو چقدر می‌توانستی بهره‌ورتر باشی اگر انقدر زمان تلف‌شده خارج از کنترل خودت نداشتی. اینکه چقدر شادتر بودی و اینکه چقدر شادی و امید را می‌توانستی به دیگران تسری دهی.

چند پیشنهاد خیلی کوچک

از تکنولوژی نترسیم! تکنولوژی مثل آن بوفالویی است که ما فقط شاخ‌هایش را می‌بینیم اما برایمان گوشت و پوست و شیر می‌تواند داشته‌باشد. هزاران نفر خانم‌های خانه‌دار هستند که از همین مسیر کسب درآمد می‌کنند و در عین بودن در کنار خانواده، می‌توانند سطح زندگی مناسبی برای خود فراهم کنند. هزاران دانشجو که از این طریق بهتر و بیشتر می‌آموزند و کلاس‌های بی‌کیفیت دانشگاه را جبران می‌کنند؛ هزاران دانش‌آموزی که از همین طریق با فرهنگ‌های دیگر آشنا می‌شود و رشد می‌کنند و البته بسیاری از امور که می‌تواند از این طریق رفت و آمد را واقعا کاهش دهد و به کاهش آلودگی و ترافیک کمک کند! بر خوبی‌های تکنولوژی تمرکز کنیم نه صرفا مضراتش!

بپذیریم که آدم‌ها حق دارند سبک زندگی‌شان را انتخاب کنند؛ تا زمانی که سبک زندگی کسی آسیبی به من نرسانده‌است، چرا باید بخواهم مثل من بیاندیشد؟ چه کسی گفته فکر من بهتر است؟ خداوند در قران هم از ما می‌خواهد اندیشه‌های مختلف را بشنویم و بهترین را انتخاب کنیم.

به جای واکنشی بودن، کنش‌گر باشیم. این همه بودجه صرف موضوعات فرهنگی می‌شود؛ چه در ایران و چه در خارج از ایران؛ کدام موفق‌تر است؟ آنی که زیرپوستی کار می‌کند و جذابیت ایجاد می‌کند؛ آنی که همسو با زمانه است! روندهای جامعه را ببینیم! صرفا واکنش کور نشان ندهیم. هوشمندانه انتخاب کنیم؛ ذهن‌های خلاق در کشور وجود دارند که می‌توانند به خوبی برنامه‌های جذابی ایجاد کنند که ترویج‌دهنده ارزش‌های مطلوب انسانی باشد. به درستی از آنها بهره بگیریم و بودجه موجود را صرف برنامه‌هایی با مخاطب‌های خیلی خاص یا تکراری و کلیشه‌ای نکنیم.

 

تغییر روز به روز دشوارتر خواهد شد و عبور از برخی نقاط غیرقابل جبران خواهد بود. راه مشخص است؛ توجه به نظرات مختلف، استفاده از افراد توانمند و تمرکز بر احساس بهروزی انسان‌ها. احساس بهروزی امروز و فردا

اضافه کردن نظر