- چقدر حقوق میگیری؟
- چطور ماشین خریدی؟
- رئیس چیکارت داشت؟
- رابطهات با شوهرت/زنت/ دوست دخترت چطوره؟
- کی میخوای بچهدار بشی؟
- باید بیام خونتون
- بیا با هم بریم سفر/ تفریح/… تو هم دوستپسرت/شوهرت/ دوستدخترت/زنت و … رو بیار
- چندتا جای دیگه کار میکنی؟
هر کدام از ما ویژگیهای متفاوتی داریم؛ برخی درونگرا، برخی برونگرا؛ برخی علاقمند به قراردادن خودشان در معرض دید عموم و برخی خیلی خصوصی. در عین حال، ویژگیهای خودمان را با خود به محیط کار میآوریم؛ ویژگیهایی که ممکن است حتی در محیطهای خانوادگی نیز چندان مطلوب نباشد، چه رسد به افرادی که با ما پیوندهای نسبی و سببی هم ندارند.
ما در سازمان خانواده نیستیم! حتی اگر خانواده هم بودیم، حق پرسیدن اینطور سوالات را نداریم. حق نداریم وارد حریم شخصی هم شویم؛ حق نداریم افراد را وادار کنیم در خصوص زندگی شخصیشان به ما اطلاعات بدهند یا به زور با ما ارتباطی بیرون از محیط کار داشتهباشند. ما در محیط کار حتی دوست هم نیستیم، بلکه در قالب یکسری قرارداد با هم یک همکاری حرفهای را در پیش گرفتهایم. گاهی در این میان دو نفر ممکن است بخواهند با هم بیشتر دوست باشند یا حتی رابطه عاطفی را با هم شروع کنند. اما اولا، این بدان معنا نیست که همه تمایل به چنین چیزی دارند و دوم اینکه مدیریت اینکه رابطه دوستی یا عاشقانه ارتباط حرفهای را تحت تاثیر قرار ندهد و آن را به چالش نکشد بسیار دشوار است. از همین روست که برخی شرکتها قوانین سفت و سختی برای ارتباط عاشقانه، ازدواج و … در محیط کار دارند. با این حال، این ارتباط، اگر از منظر رابطه بین دو فرد بنگریم، ارتباطی خوشایند است و افراد ممکن است تمایل زیادی داشتهباشند که در این فضای دوستی خودافشایی زیادی داشتهباشند. مسئله زمانی است که ما افراد را علیرغم میل خودشان تحت فشار قرار میدهیم و محیط کار را به فضایی عذابآور برای ایشان تبدیل میکنیم. خاطرمان باشد که توجه به افراد و خواستههایشان و حفظ ارتباط حرفهای در محیط کار، از اولین پایههای رفتار حرفهای و بالغانه در این فضاست و از میانبردن چنین فضایی موجب میشود تمرکز از اصل کار، به موضوعات حاشیهای کشیدهشده، در نهایت احساسات ناخوشایند را در محیط کار تسری دهد.
آخ از این فضولی های محیطهای کاری!!!