در انیمیشن inside-out در انتهای کار درون مغز یک گربه و نمود بیرونی رفتارش را نشان میدهد. یکی از جالبترین صحنهها زمانی است که گربهای دارد روی صفحه کنترل در مغز قدم برمیدارد و گربه اصلی داستان به ناگهان از جا میپرد و جیغ بلندی میکشد. این صحنه را در میان گربهها زیاد دیدهایم و سوال این است که آیا چنین چیزی کاملا تصادفی رخ میدهد؟
برای گربهها شاید زیاد مهم نباشد اما برای آدمها چطور؟ آدمهایی که دارند در قالب یکسری قراردادهای اجتماعی در کنار هم به کار میکنند. اگر آدمی ناگهان حس و حالش عوض شود، چطور میشود تعاملات اجتماعی، یا حتی سادهتر، دنبالکردن اهداف معمول زندگی را در یک مسیر مستقیم به پیش برد؟
چالشهای چنین تغییرات رفتاری است که برای ما این سوال را پیش میآورد که چرا؟ چرا چنین اتفاقی میافتد؟
حقیقتا در این متن قصد ندارم بحثهای روانشناسی مختلف را پیش بکشم، فقط یک بحث عملی خواهیم داشت. به این سوالات نگاهی بیاندازید:
آیا پیش آمده برنامه داشتهباشید با کسی گفتگویی داشتهباشید که احتمالا چالشی خواهد بود و در ذهنتان با او بحث کنید؟
آیا پیش آمده با کسی دعوا کنید و بعد از دعوا و جدا شدن از فرد هنوز در ذهنتان در حال بحث با او باشید؟
آیا شده شب با حال خوشی بخوابید و بعد کابوسی ببینید؟
آیا شده که دارید خوشحال و خندان در خیابان قدم میزنید و با دیدن صحنهای از فردی ناتوان، بیمار و … حالتان دگرگون شود؟
آیا شده با دیدن اخبار، مرور شبکههای اجتماعی حالتان عوض شود؛ امیدتان را از دست بدهید، احساس حسادت، خشم یا اضطراب کنید
….
این فهرست اصلا کوتاه نیست اما بعید است هیچ کدام تجارب مشابه نداشتهباشید. اینها موضوعاتی است که خیلی ساده حال ما را، گاهی حتی خلقمان را طولانیمدت عوض میکنند و گویی به صورت ناگهانی همه انرژی درون ما را میمکند و آن بخشی از ذهنمان را که دارد منطقی فکر میکند، حسابشده ریسک میکند و رویکرد آیندهنگرانه دارد، به چالش میکشند.
چطور میشود از این حالت عبور کرد؟ دستورالعملها سادهاند
برای چیزی که نیامده خیلی حرص و جوش نخورید! گاهی وقتی بدترین اتفاق ممکن را تصویر میکنید میبینید چیز خاصی هم نیست و ارزش حال بد شما را ندارد.
برای چیزی که در کنترل شما نیست اصلا وقت و انرژی نگذارید.
یادتان نرود رسانه ابزاری است در دست صاحبانی که میخواهند ذهن شما را مطابق خواستههای خود شکل دهند
بیاموزید که پروندههای ذهنیتان را ببندید
خوب است یکی از مکانیسمهای مدیریت احساسات کوتاهمدت خودتان را به کارگیرید (برای یکی ممکن است نیمساعت پیادهروی باشد و برای دیگری خوردن یک شیرینی با قهوه)؛ چند نفس عمیق بکشید و بعد به این فکر کنید که قرار نیست خودتان مانع رشد و پیشرفت خودتان شوید.
میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز
واقعا چقدر درسته!