راجع به صنعت مشاوره در ایران بسیار گفتهاند و شنیدهایم؛ نکته جالب صنعت مشاوره در سطح دنیا هم این هست که کمتر میشود فهمید واقعا درونش چه میگذرد؛ استانداردهایش چیست و واقعا چطور میشود که یک شرکتی پروژهای را برنده میشود و یک شرکتی برند میشود (حالا کمی با اغراق!). وقتی این موضوع به ایران میرسد اوضاع و احوال پیچیدهتر میشود. وقتی در شبکههای اجتماعی مختلف با شرکتها یا افراد مشاور معروف روبرو میشوی کلی به به و چه چه میبینی اما وقتی در سازمانهای مختلف حضور پیدا میکنی در خصوص همین سازمانها و افراد چیزهای دیگری میشنوی. نکته اینجاست که برعکس این موضوع هم صدق میکند. یعنی افرادی را که میبینی بسیار خوب در جهت کار تلاش میکنند، قیمت تمامشده را پایین در میآورند و سعی میکنند کار کیفی انجام دهند، پروژه ندارند؛ بعضا به این خاطر که یا رانت خوبی ندارند یا مثلا شکل گزارششان پر از آیتمهای خوب گرافیکی نیست.
اما مسئله فقط این نیست! نگرانی آنجاست که اصولا معیاری برای مشاوره درست نیست؛ یعنی اگر سازمان مثلا نتواند کیفیت مشاور را ارزیابی کند و مشاور پایبندی اخلاقی نداشتهباشد یا کم دانش باشد، معلوم نیست که سازمان و افراد به چه قهقرایی خواهند رفت.
نگرانی آنجاست که بحث قیمت میشود اولویت اول سازمانها، بدون توجه به اینکه ارزانخری چقدر میتواند در صنعت مشاوره آسیبزننده باشد و سازمان را بعدها با هزینههای بسیار زیادی روبرو کند.
نگرانی دیگر آنجاست که سازمانها صرفا نامی را میگیرند و پروژه مشاورهای را پیادهسازی میکنند که هیچ ارتباطی با دیگر فرایندهای توسعه سازمان ندارد و صرفا اقدامی در سازمان انجام میشود که سر و تهش نامشخص است و فقط هزینه و وقتی از سازمان گرفته میشود و بعد تنها اثری منفی بر امید به تغییر در سازمان میگذارد.
چه میشود کرد؟
شاید این موارد گزینههای مناسبی باشند:
- ایجاد یک ساختار بدون نام که در آن بشود به شرکتهای مختلف مشاوره و افراد امتیاز داد و نقاط مثبت و منفی آنها را بیان کرد. موسسات رتبهبندی خوب هستند اما حقیقتاً معیارهایشان بیشتر مبتنی بر مستندات کمی است تا کیفی؛ مثل مدرک تحصیلی، سابقه کار و … که اینها لزوما نمیتواند نشاندهنده کیفیت باشد.
- داشتن یک ناظر فنی: ناظر فنی باید خیلی سالم انتخاب شود؛ چرا که بحث رفتار اخلاقی در کارهای مشاوره، خصوصا زمانی که کارفرما روی کار مشاور اشراف ندارد، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ در این یک مورد استثنائا شایعات را جدی بگیرید؛ گاهی اوقات، همین شایعات نشاندهنده چالشی است که شاید بهتر است با وسواس بیشتر به آن بپردازید.
- گرفتن مستندات پشتیبانی: برخی از مشاوران توانایی تاثیرگذاری خوبی دارند و در جلسات مذاکره، حالا چه به لحاظ ظاهری، چه به لحاظ نحوه گفتگو میتوانند طرف مذاکره را تحت تاثیر قرار دهند به شکلی که قراردادی نسبتاً یکطرفه را به نفع خود و به زیان کارفرما ببندند. خوب است که در قرارداد حتما در اختیاردادن مستندات پشتیبان (بجز مواردی که محرمانه است، مثل فایل مصاحبه یا مثلا ثبتهای ارزیابی) را مد نظر قرار دهید.
- در نهایت، سر و گوشی در بازار به آب دهید: ببینید، به طور کلی در هر صنعتی واقعا ردهبندی مشخصی هست بین افرادی که کار با کیفیت انجام میدهند، تازهکارها و بیکیفیتهای خوش تیپ. فهمیدن این تفاوتها سخت نیست اما یک جستجو و تلاش میطلبد که بروید بگردید، با مشتریهای قبلی، نه فقط یک نفر، حرف بزنید و در بیاورید که جدای مثلا یک گزارش خوشگل، آیا دیتایی به کارفرما ارائه شده، یا تحلیلی ارائه شده که ارزشمند باشد. بعلاوه، صرفا به این فکر نکنید که در هر کاری کمترین هزینه در بیاید؛ دنبال بهترین کیفیت در مقابل هزینهای که میکنید باشید. گاهی خوب خرج کردن در یک جا، خودش از هزار هزینه در جاهای دیگر جلوگیری میکند.
امیدوارم این موارد بتواند در یافتن و به کارگیری یک مشاور موثر، به شما کمک کند
برقرار باشید
جالب بود