پیشنوشت ۱: همیشه یک اعتقادی داشتم و آن این است که حرف خوب، کار خوب و تخصص خوب هر کجا باشد باید دریافتش و نباید گذاشت تعصبات و سوگیریهای عجیب و غریب جلویمان را بگیرد. همین را هم به همه دوستانم و همکارانم همیشه توصیه کردهام.
پیش نوشت ۲: فکر میکنم منهای اینکه چه اعتقادی داریم، برخی از فرامین مذهبی را اگر به کار بندیم، بسیار بسیار برایمان تاثیرگذارند. فرامینی که گاهی امروز در کتابهای مدیریتی، خودیاری و روانشناسی هم با آنها برخورد میکنیم و خوب از قبل سابقه طولانی از آنها داریم که شاید اگر بیشتر توجه میکردیم لازم نبود در این باره هزینههای بسیاری را متحمل شویم؛ این موضوع هم نه در زمینه مذهبی و با نگاه به جهان آخرت، که برای همین زندگی امروزی ما روی زمین است.
یکی از مهمترین و اثربخشترین این فرامین حدیث معروف پیامبر (ص) است: حاسبوا قبل ان تحاسبوا، به حسابتان برسید قبل از اینکه به حساب شما برسند.
معنی سادهاش چیست: «حساب و کتابت رو درست کن!». ببینید خیلی اوقات ما خیلی هم خوب برنامهریزی میکنیم؛ محتملا به موفقیتهایی هم دست پیدا میکنیم. اما چون بررسی نمیکنیم که چه کردیم و چقدر هزینه کردیم و چه فایدهای بردیم؛ اصلا نمیفهمیم شاید در واقع حتی زیان هم کردهباشیم. این مسئله، از مسائل مالی گرفته معنا دار است تا کسب و کار و …
چرا این مسئله اهمیت دارد؟ چون ذهن انسان همیشه درگیر سوگیری است و خصوصا بسیار تحت تاثیر اثر متقدم و متاخر میشود. مثلا وارد بازار بورس میشوید و در ابتدای ورود در یکی از معاملاتتان سود خوبی میکنید اما حواستان و توجهتان به ضررهای کوچکی که مثلا از ده پانزدهتا معامله دیگر کردید، نیست. یا برعکسش، مثلا کل سال عملکرد جالبی نداشتهاید و فقط مثلا در اسفندماه، حالا از اتفاق، پروژه خوبی را به سرانجام میرسانید و ذهنتان اینطور ارزیابی میکند که «خوب من کارم خیلی درسته» و این موفقیت را به همه سال تعمیم میدهد؛ در حالی که در واقعیت اینطور نیست و وقتی که با ارزیابی سالانه کاری مواجه میشوید، دچار شوک بدی خواهید شد و شاید این حس برایتان پیش بیاید که چه سازمان قدرنشناسی دارم! در حالی که سازمان یازدهماه شما را پشتیبانی کردهاست بدون اینکه خروجی مشخصی از شما داشتهباشد (دقت کنیم راجع به مواردی که کلا فرایند زمانبر است تا به نتیجه برسد صحبت نمیکنم). یا مثلا در مثال بورسی که گفتم، چون ذهن انسان ضرر گریز است، به زیانهای کوچک اما متعدد کمتر توجه میکند؛ زیانهایی که شاید اگر دیده نشوند، هر سود کلانی را در خود فرو ببرند و بیاثرش کنند.
محاسبه خود کار سختی است؛ چرا که گاهی مجبور میشویم با جنبههای تاریک وجودمان، با ناآگاهیها، یا خودفریبیهایمان روبرو شویم. اما به خاطر داشتهباشیم، دنیا بر پایه میل ما نمیچرخد و مسیر خودش را میرود، اگر حواسمان به خودمان نباشد و صرفا روز شب کنیم، موفقیت راستین را تجربه نخواهیم کرد و حتی اگر به نظر برسد در حال رشد هستیم، بالاخره به جایی خواهیم رسید که شاید بتوان گفت یک فروپاشی جدی را شاهد خواهیم بود چرا که یا در مسائل مالی گیر خواهیم کرد؛ یا مسائل کاری که به نظر غیر قابل حل میآیند یا به سادگی در نقشهای پدر و مادری و همسری! در چنین موقعیتهایی، هر چقدر هم خودمان را حق به جانب بدانیم، ته ذهنمان و قلبمان میدانیم که جایی از کارمان ایراد داشتهاست اما نه که بررسی نکردهایم، یا سرسری از روی نشانهها گذشتهایم، الان دادهای در دست نداریم تا از رخداد اشتباه دیگری خودداری کنیم و این روزگار است که خودش دست به کار رسیدگی به حساب و کتاب ما خواهد شد.
پس…
حاسبوا قبل ان تحاسبوا
اضافه کردن نظر